loading...
وبلاگ تفریحی و سرگرمی
0121 بازدید : 81 سه شنبه 08 مرداد 1392 نظرات (0)

پشت چراغ قرمز تو ماشین داشتم با تلفن حرف میزدم و برای طرفم شاخ و شونه میکشیدم که نابودت میکنم ! به زمینو زمان میکوبمت تا بفهمی با کی در افتادی! زور ندیدی که اینجوری پول مردم رو بالا میکشی و... خلاصه فریاد میزدم که دیدم یه دختر بچه یه دسته گل دستش بود و چون قدش به پنجره ی ماشین نمی رسید هی می پرید بالا و میگفت آقا گل ! آقا این گل رو بگیرید...

منم در کمال قدرت و صلابت و در عین حال عصبانیت داشتم داد میزدم و هی هیچی نمیگفتم به این بچه ی مزاحم! اما دخترک سمج اینقد بالا پایین پرید که دیگه کاسه ی صبرم لبریز شد و سرمو آوردم از پنجره بیرون و با فریاد گفتم: بچه برو پی کارت ! من گـــل نمیخـــرم ! چرا اینقد پر رویی! شماها کی میخواین یاد بگیرین مزاحم دیگران نشین و ... دخترک ترسید و کمی عقب رفت! رنگش پریده بود ! وقتی چشماشو دیدم ناخودآگاه ساکت شدم! نفهمیدم چرا یک دفعه زبونم بند اومد! البته جواب این سوالو چند ثانیه بعد فهمیدم!

ساکت که شدم و دست از قدرت نمایی که برداشتم، اومد جلو و با ترس گفت: آقا! من گل نمیفروشم!

...

 

تعداد صفحات : 4

درباره ما
وبلاگ تفریحی و سرگرمی دانلود آهنگ , زیرنویس , سرگرمی و تفریحی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 28
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 24
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 23
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 23
  • بازدید ماه : 42
  • بازدید سال : 83
  • بازدید کلی : 6,789